۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

گروه نویسندگان٬ در باب «گسست»: جزوه‌ای در بازخوانی انتقادی «جنبش سبز»


گروه نویسندگان٬ در باب «گسست»: جزوه‌ای در بازخوانی انتقادی «جنبش سبز»
«چه باید کرد»؛ پرسشی است که سوژه‌ی بالقوه تاریخ را فرا می‌خواند تا خویشتن را در پیوند با وضعیت مستقر، ابژه‌ی نگاه خود سازد؛ تا به میانجی آن راهی به سمت تحقق سوژه‌گی خود بگشاید. این پرسش هم‌اینک نیز پیش روی ماست، زیرا که پاسخ عامی وجود ندارد، جز آن‌که انعکاسِ مدام این پرسش و بسط هم‌دلانه‌ی آن، آن را به پرسشی «همگانیِ» ستم‌دیدگان بدل کند. به پرسش آن‌هایی که در تداوم وضع موجودْ آینده‌ای برای خود نمی‌بییند؛ آنان که به ضرورت هستی اجتماعی خود باید به مازاد وانهاده‌ی گذشته وفادار بمانند؛ تا به خود وفادار بمانند. این گذشته همان فصل مشترک همه‌ی زمان‌هایی ست که نگذشته‌اند و آمدنی‌اند؛ همه‌ی آن زمان‌ها که تن‌ها را به خیابان فرا خوانده‌اند: فصل مشترکی که همواره برای بازگشت به خیابان و «ما» شدن فراخوان می‌دهد. تا آن روز که دوباره در مسیر «مردم» شدن هم‌دیگر را ملاقات کنیم، هم‌دست شده‌ایم برای نفیِ مکرر این مایی که از مواجهه با خود می‌گریزد؛ هم‌دست شده‌ایم برای کمک به تکوین آن «ما»یی که به رهایی می‌اندیشد و شرط رهایی خود را شرط رهایی «همگان» می‌داند.

آن‌چه در این مجموعه می‌خوانید روایت ماست از این مواجهه؛ تلاش ماست برای بیرون زدن از آن مرزهایی که تفاوت را بر نمی‌تابد و سرسختانه کوشیده است و می‌کوشد فرا روایت خود را بر اذهان نگران همراهان جنبش تحمیل کند. پس بر آن‌ایم که از اسطوره‌ی «جنبش سبز» افسون‌زدایی کنیم و زمینه‌های شکستِ گریزناپذیر آن را واکاوی کنیم. در این مسیر زخم برچسب‌های آشنایی چون وقت ناشناس، افراطی (رادیکال؟!)، سکتاریست، خراب‌کار، بی‌تعهد و غیره را به جان می‌خریم و به روشنی اعلام می‌کنیم:‌ بله هر گسستی با ویران کردن همراه است و ما نیز بر آنیم تا آن کالبد فرو مرده‌ای را که به مثابه میراث زنده‌ی جنبش مردمی بازنمایی می‌شود ویران کنیم، تا مازاد گم‌شده‌ی آن جنبش راهی به آینده بیابد. ما نیز به سهم خود بر آن‌ایم که بی‌جان بودن این پیکر را عیان کنیم؛ چون بر این باوریم که هر زایشی با گسست آغاز می‌شود: گسستی دیالکتیکی در جهت فراروی. از نظر ما، این جزوه راهنمایی جامع برای «همگان» نیست، تا فرضا آن‌چه باید از «جنبش سبز» بیاموزیم و یا آ‌ن‌چه که باید از آن گسست کنیم را به صورت بسته‌‌بندی شده در اختیار مخاطبان قرار دهد (چنین کاری نه ممکن است و نه مطلوب!‌)؛ انتشار این جزوه صرفا تلاشی است در مسیر بازخوانی انتقادی جنبشی که گذشت؛ و بیش از آن، دعوتی است برای اندیشیدن و بازبینی انتقادی عمیق‌تر درباره‌ی زمینه‌های شکست جنبش و ملزومات بسط فاعلیت مردم. بر آن‌ایم که آن‌چه با این جنبش زاده شد، تلاشی متهورانه بود برای دگرگون‌سازی مسیر تاریخ ستم‌بارمان، که به رغم خون‌ها و زندگی‌های بسیاری که برای آن هزینه شد، سرانجام ناکام ماند؛ اما با این وجود، این عزم و تلاش جمعی، بی‌گمان جوانه‌هایی از اُمید به احیای سوژه‌گی ستم‌دیدگان را به ارمغان آورده است.

این مکتوب و این تلاش جمعی ناچیز را با فروتنی تقدیم می‌‌کنیم به همه شهدای جنبش؛ به خصوص آن‌هایی که نام‌شان را هیچ‌گاه نشنیده‌ایم و نمی‌دانیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر