۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

محمود درویش٬ در محاصره: مجموعه شعر

محمود درویش٬ در محاصره: مجموعه شعر
محمود درويش در شهرِ رام‌الله به‌سر می‌بُرد كه ارتش اسرائيل آن را در مُحاصره گرفته بود. شاعر اين مجموعه را در واكنش به تهاجم ارتشِ اسرائيل به سرزمين‌هایِ خودمُختارِ فلسطين نوشته است؛ شعرهايی بالبداهه كه هر قطعه‌اش لحظه‌ای، صحنه‌ای يا انديشه‌ای گُريزپا را ثبت می‌كند.

آلن و. وود٬ کارل مارکس

آلن و. وود٬ کارل مارکس
باز هم مارکس؟ ولی شاید از چشم‌اندازی متفاوت. آیا نظریه‌ی اجتماعی مارکس جهان واقعی را به‌دقت شرح می‌دهد؟ تا چه اندازه تغییرات گسترده‌ی اجتماعی را می‌توان با ماتریالیسم تاریخی مارکس تبیین کرد؟ تا چه اندازه کاپیتال در بازتولید واقعیت انظمامی سرمایه‌داری موفق است؟ کتاب حاظر درصدد آن نیست که به این مسائل منافشه‌انگیز پاسخ دهد. هدف محدود این کتاب بررسی آرای مارکس از منظری فلسفی و جلوگیری از بدفهمی‌های عمومی نظرات اوست. از آن‌جا که مارکس نظام فلسفی‌اش را به‌روشنی شرح نداده است٬ آلن وود دست به بازسازی فلسفه‌ی منسجمی برمبنای آثار او زده است. در واقع او سعی کرده است که فلسفه‌ی مضمر در آثار مارکس را کشف کند. بحث‌های آلن وود تمام به مارکس مربوط می‌شود٬ نه مارکسیسم.

مراد فرهادپور٬ ایده‌های شعری

مراد فرهادپور٬ ایده‌های شعری
تمایل و پافشاری شماری از دوستان و خوانندگان دیگر نوشته‌های و ترجمه‌های من باعث شد تا٬ به‌رغم بسیاری از بدگمانی‌ها و تردیدها و بدگمانی‌ها و تردیدها٬ شعرهایی که قرار بود چند سال پیش به‌صورت کتاب به چاپ رسند٬ در قالب این فایل اینترنتی منتشر کنم و آن‌ها را در دست‌رس همگان قرار دهم. این فایل تقریبا همه‌ی شعرهایی را که فرار بود در آن کتاب منتشر شوند٬ دربردارد؛ به‌علاوه گزیده‌ای از متون که جز "شعرهای انگلیسی" نام دیگری نمی‌توان بر ان نهاد.

م. ک. فورت٬ نظریه‌ی شناخت

م. ک. فورت٬ نظریه‌ی شناخت
نظریه‌ی شناخت در سه بخش است و چهارده فصل دارد. در فصل اول پس از بیان نظریه‌های غیرعلمی و کهنه در باب رابطه‌ی ذهن و جسم و بازگویی پندارهایی که آن دو را از هم متمایز می‌شمارند٬ چنین آمده است: "ماده‌گرایی جدید که با نتیجه‌گیری‌های بررسی‌های علمی در شکل‌های زندگی آلی و نیز با مفهوم تکامل مجهز است٬ قادر به ارائه‌ی جوابی قاطع به پنداشت انگارگرانه‌ی ذهن می‌باشد. ذهن محصولی از رشد و توسعه‌ی تکاملی حیات است... ذهن منتزع از جسم وجود ندارد." در فصل دوم ذهن به‌عنوان محصول و بازتابی از ماده٬ مختصری از نتیجه‌گیری‌های عمده‌ای که علم راجع‌به روابط بین ماده و ذهن بدان رسیده است و تمام بررسی‌های علمی آن را تایید کرده‌اند٬ بازگو شده است. در فصل سوم از کار اجتماعی و تفکر اجتماعی٬ سخن می‌رود٬ زیرا "شالوده‌"ی فعالیت اجتماعی انسان کار است. در جریان کار است که انسان پیش از همه ادراکات خویش را گسترش می‌دهد و مغز خود را برای فکر کردن به‌کار می‌گیرد..." در فصل چهارم٬ از اندیشه٬ زبان و منطق گفت‌و‌گو می‌شود و سخن گفتن وسیله‌ی ارتباط اجتماعی انسان توصیف می‌شود. در فصل ششم از تشکیل و تکامل ایدئولوژی٬ بازتاب ایدئولوژیک واقعیت٬ نقد ایدئولوژی‌ها٬ حقیقت و پندار در ایدئولوژی‌های٬ ایدئولوژی علمی و ایدئولوژی پنداری بحث می‌رود. در فصل‌های ۷٬ ۸٬ ۹ نخست به بررسی تکامل پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک می‌پردازد٬ سپس تکامل انگارهای علمی را می‌کاود. در فصل دهم از حقیقت مطلق و جزئی٬ حقیقت و خطا٬ نسبت حقیقت٬ حقیقت نسبی و مطلق٬ علیت٬ زمان و مکان و پیش‌رفت حقیقت٬ سخن گفته شده است. در فصل یازدهم در باب شناخت چنین آمده است: شناخت ما جمع پنداشت‌ها٬ نظرات و گزاره‌هایی است که٬ تا جایی که امکان دارد٬ به‌عنوان بازتاب‌های صحیح واقعیت عینی آزمون گشته‌اند و پای گرفته‌اند." در فصل‌های بعدی از رشد شناخت٬ ضرورت آزادی و تحقق آزادی بحث شده است.

رومن روسدولسکی٬ سرمایه‌ی مارکس چگونه شکل گرفت

رومن روسدولسکی٬ سرمایه‌ی مارکس چگونه شکل گرفت
جلد ۱:
جلد ۲:
متولد ۱۸۹۸ در شهر لمبرگ یا لویف منطقه‌ی گالیسیا در اتریش-مجارستان. مرگ در سال ۱۹۶۷ در شهر دیترویت آمریکا. محقق و مبارز. در جوانی عضو محفل سوسیالیستی اوکراین موسوم به «محاف دراحومانف» به همراه رومن تویانسکی ویراستار نشریه‌ی کلیچی در سال ۱۹۱۷؛ و بنیان‌گذار سازمان «سوسیال دموکراسی انقابی بین‌المللی» در پراک در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد. در سال‌های ۱۹۲۴-۱۹۲۱؛ نماینده‌ی سازمان مهاجران در سال‌های ۱۹۳۱-۱۹۲۶ گزارش‌گر «موسسه‌ی مارکس-انگلس» مسکو در وین بود. روسدولسکی در سال ۱۹۳۴ به لویف مهاجرت کرد و مشغول به کار شد. روسدولسکی در مبارزه‌ی لئون تروتسکی علیه انحطاط استالینیستی حزب کمونیست اتحاد شوروی و بین‌الملل کمونیست٬ جانب او را گرفت. در سال ۱۹۲۴ توسط گشتاپو دست‌گیر شد٬ از اردوگاه کار اجباریجان سالم به‌در برد و در سال ۱۹۴۷ به ایالات متحده‌ی آمریکا مهاجرت کرد٬ سپس به‌عنوان یک محقق مستقل به‌کار پرداخت؛ وی کتاب‌هایی بسار حول تاریخ اجتماعی اتریش و آثار مارکس منتشر کرد که سرمایه‌ی مارکس چگونه شکل گرفت؟٬ در سال ۱۹۶۹ از مهم‌ترین آن‌هاست.

گئورگی پلخانف٬ هنر و زندگی اجتماعی


گئورگی پلخانف٬ هنر و زندگی اجتماعی

گروه نویسندگان٬ مانیفست پس از ۱۵۰ سال

گروه نویسندگان٬ مانیفست پس از ۱۵۰ سال
بخش اعظم مقالات این مجموعه از سال‌نامه‌ی Socialist Register 1998 انتخاب شده است. دو مقاله از دانیل سینگر و میشل لووی از مجله‌ی مانتلی ریویو برگزیده شده است.

شاهرخ مسکوب٬ کتاب مرتضی کیوان


شاهرخ مسکوب٬ کتاب مرتضی کیوان

استفان سالیوان٬ مارکس در دوران پساکمونیست

استفان سالیوان٬ مارکس در دوران پساکمونیست
هدف این کتاب بررسی نقش و مناسب‌های مارکس در جهان پساکمونیست است. یکی از اهدف اولیه‌ی من در انجام این پروژه٬ بررسی سه مانع عمده‌ای بوده است که بر سر راه آزادی قرار دارند: فقر٬ فساد و ابتذال. این موانع نه‌تنها شامل پیامدهای اقتصادی٬ سیاسی و فرهنگی در جامعه‌ی مبتنی بر نفع و آزند٬ بلکه می‌توانند ما را به درک جامع‌تری از پروژه‌ی مارکسی برسانند.

موریس کونفورت٬ دانش رهایی و ارزش‌های انسانی


موریس کونفورت٬ دانش رهایی و ارزش‌های انسانی

تری ایگلتون٬ چرا حق با مارکس بود (پرسش‌هایی از مارکس)

تری ایگلتون٬ چرا حق با مارکس بود (پرسش‌هایی از مارکس)

فرج‌الله میزانی (ف.م. جوانشیر)٬ حماسه‌ی داد: بحثی در محتوای سیاسی شاهنامه‌ی فردوسی


فرج‌الله میزانی (ف.م. جوانشیر)٬  حماسه‌ی داد: بحثی در محتوای سیاسی شاهنامه‌ی فردوسی

کارل مارکس و فردریش انگلس٬ درباره‌ی تکامل مادی تاریخ - ۲ رساله و ۲۸ نامه


کارل مارکس و فردریش انگلس٬ درباره‌ی تکامل مادی تاریخ - ۲ رساله و ۲۸ نامه

برتولت برشت٬ بعل٬ صدای طبل در شب٬ در جنگل شهر

برتولت برشت٬ بعل٬ صدای طبل در شب٬ در جنگل شهر
سه نمایش‌نامه‌ی این مجموعه از اولین کارهای نمایشی «برشت» است.

بعل٬ اولین نمایش‌نامه‌ی برشت٬ آن را در سال ۱۹۲۲ به صحنه آورد؛ پس از آن صدای طبل در شب نیز در سال ۱۹۲۲ نمایش داده شد و سومی در جنگل شهر است که در سال ۱۹۲۳ به‌صحنه رفت.

اهمیت این نمایش‌نامه‌های در این است که در واقع دست‌آورد دوران گذار هنری-مسلکی «برشت» است. پس از این دوره به جنبش چپ آلمان روی آورد و از نظر ساختار به «تئاتر داستانی».

آنتونیو گرامشی٬ برگزیده‌ای از آثار آنتونیو گرامشی


آنتونیو گرامشی٬ برگزیده‌ای از آثار آنتونیو گرامشی

هوشنگ سپهر٬ پیدایش و تکوین خرد در تاریخ و زمینه‌های اجتماعی آن از اسطوره تا پیدایش خرد (دوران شهر-دولت‌های یونانی)


هوشنگ سپهر٬ پیدایش و تکوین خرد در تاریخ و زمینه‌های اجتماعی آن از اسطوره تا پیدایش خرد (دوران شهر-دولت‌های یونانی)
این کتاب، نه کتابی درباره‌یِ تاریخِ فلسفه است و نه برایِ متخصصینِ فلسفه، از این رو همه‌ی فیلسوفان را دربرنمی گیرد. در هردو زمینه یِ مزبور کتاب‌هایِ فراوانی موجود است و در آینده هم به آن‌ها افزوده خواهد شد . این کتاب نتیجه ی یک کارِ جمعی نیست، بدین معنا که مطالب و پژوهش‌های‌اش درباره ی هر اندیشمندی محصولِ کارِ یک پژوهش‌گرِ متخصص در آن زمینه نیست.

هدفِ اصلیِ این کتاب ارائه‌ی مکاتبِ اصلیِ اندیشه و معرفیِ چهره‌هایِ شاخصِ هر یک از این مکاتب است. تاکیدِ اصلی بر این بوده است که پیش‌زمینه‌هایِ تاریخی-اجتماعیِ پیدایشِ آرا و اندیشه‌هایِ نو را بکاود و دلایلِ آنان را تا حدِ امکان توضیح دهد. تلاش شده تا زبانِ کتاب، زبانِ ساده و قابلِ‌فهم برایِ همه باشد. اما وفاداری به نظریات و امانت‌داریِ آرا دغدغه‌ی خاطرِ اصلیِ نویسنده بوده است.

این کتاب در سه جلد تنظیم شده است و خواننده خود به دلایلِ آن پی خواهد برد. جلدِ نخستین با عنوانِ “از اسطوره تا پیدایشِ خرد (دورانِ شهر-دولت‌ها)” دورانِ یونانِ باستان را دربرمی‌گیرد: به بیانِ دقیق‌تر سده‌هایِ ششم تا دومِ پیش از میلاد؛ چهار سده‌ای که طلوع‌اش در یونانِ باستان با تالس شروع می‌شود و غروب‌اش مقارن است با فروپاشیِ شهر-دولت‌هایِ یونانی با تاسیسِ امپراتوری توسطِ اسکندرِ مقدونی.

۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

پری اندرسن٬ تاریخ٬ سیاست و جنبش کارگری


پری اندرسن٬ تاریخ٬ سیاست و جنبش کارگری
پری اندرسن مورخ و نظريه‌پرداز بريتانيايي در ۱۹۳۸ متولد شد. او يکي از چهره‌های تاثيرگذار بر مطالعات و نظريه‌های تاريخي از يک سو و يکی از چهره‌های برجسته چپ نو در اروپاست. اندرسون به همراه مجموعه اي از مورخان بريتانيايي در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ ميلادی در قالب يک گروه در حزب کمونيست بريتانيا گروه مورخان حزب را تشکيل می‌دادند. همکاری او و مجموعه ديگري از مورخان چپ بريتانيا مانند تامپسون و هابزبام در ميان مکتب‌های تاريخ نگاری مدرن مکتبي را پي ريزی کردند که با عنوان کلي مارکسيسم بريتانيايی شناخته مي شود. اندرسون ۲۰ سال مداوم سر دبير نشريه شناخته شده (New Left Review) بود و بعد از آن در دوران بازنشستگی به‌عنوان عضو هيات تحريريه با اين نشريه همکاری می‌کند. اندرسن در اين نشريه دو مقاله درخشان نوشت: عناصر فرهنگ ملي (۱۹۶۸) و سرچشمه‌های بحران کنوني (۱۹۶۴). مقاله اول به زندگی روشنفکری و ميانمايگی آن پس از جنگ بريتانيا می‌پردازد و مقاله دوم به ناتوانی بورژوازی انگليس در شکل‌دهی يک جهان‌بينی منسجم. اين مقالات در واقع نگاه متفکر جوانی است که سعی می‌کند سهم بريتانيا در فلسفه، زيباشناسی و نظريه‌ی سياسی را بررسی کند. اندرسن اکنون استاد تاريخ و جامعه شناسي دانشگاه کاليفرنيا در لس‌آنجلس آمريکاست. او بيش‌تر با دو اثر اکنون کلاسيک «گذارها: از دوران باستان تا فئوداليسم» و «تبارهای دولت استبدادی» شناخته می‌شود. اندرسن در آثارش به‌دنبال بنا کردن شکلی از ماترياليسم تاريخی است که با پشتوانه نظری و فلسفي و چارچوب مفهومي مشخص به سراغ امور واقعا موجود برود. او در اين زمينه هم به فيلسوفان مارکسيست می‌تازد که اسير مفاهيم انتزاعي خويش‌اند و هم به مورخان مارکسيست که چارچوب نظري مشخصی را پايه ريزی نمی‌کنند. او علاوه بر اين دو کتاب، صاحب تاليفاتی از جمله ردپای ماترياليسم تاريخی، خاستگاه‌های پست مدرنيته و منطقه درگيری است.

تقی ارانی٬ آثار و مقالات دکتر تقی ارانی

تقی ارانی٬ آثار و مقالات دکتر تقی ارانی
در ۱۳ شهریور ۱۲۸۲ خورشیدی در تبریز زاده شد. وی از اعضای برجسته گروهی بود که از اواخر سال ۱۳۱۵ تا اوایل سال ۱۳۱۶ به تدریج دستگیر و در زندان موقت تهران و قصر زندانی شدند.

این گروه که به گروه ۵۳ نفر معروف شدند متهم بودند که از مرام اشتراکی وکمونیستی پیروی می‌کنند.اعضای گروه ۵۳ نفر تا پیش از دستگیری با هم ارتباطی نداشتند و این نام پس از دستگیری به آنها اطلاق شد. آنها عمدتاً زیر شکنجه‌های جانکاه مأموران اداره آگاهی (تأمینات) شهربانی رضاشاه قرار گرفتند و با پرونده‌هایی که برای آنها ساخته شد به زندان‌های درازمدت محکوم و راهی زندان قصر شدند.

آ.و. لوناچارسکی٬ چند گفتار درباره‌ی ادبیات


آ.و. لوناچارسکی٬ چند گفتار درباره‌ی ادبیات
آناتولی واسیلیویچ لوناچارسکی (زاده‌ی ۱۸۷۵- درگذشته‌ی ۱۹۳۳) نویسنده، روزنامه‌نگار، تاریخ‌دان، آرشیویست، سخن‌پرداز و انقلابی روسی، از انقلابیون بلشویک بود و به‌خاطر مهارت خارق‌العاده‌اش در سخن‌رانی معروف است.
او در دولت شوروی، از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹، به‌عنوان اولین کمسیر آموزش اتحاد شوروی فعالیت کرد.

فردریش انگلس٬ نظام مزدبری

فردریش انگلس٬ نظام مزدبری
نظام مزدبری مجموعه مقالاتی است که انگلس در این مورد در نشریه‌ی لیبر استاندارد انتشار می‌داد. وی با این نشریه از ماه مه ۱۸۸۱ تا ماه اوت همان سال همکاری داشت. این مقاله‌ها بدون امضا و تقریبا هفتگی و به‌عنوان سخن سردبیر چاپ می‌شد. به‌دلیل گرایش‌های فرصت‌طلبانه‌ی این نشریه٬ انگلس مجبور به پایان دادن همکاری خویش با آن شد.

بوریس ساچکوف٬ تاریخ رئالیسم: پژوهشی در ادبیات رئالیستی از رنسانس تا امروز

بوریس ساچکوف٬ تاریخ رئالیسم: پژوهشی در ادبیات رئالیستی از رنسانس تا امروز


مزدک چهرازی٬ درس‌های انقلاب اکتبر

مزدک چهرازی٬ درس‌های انقلاب اکتبر
در این مقاله می‌کوشم تا ضمنِ بازگوییِ تحولاتِ بینِ دو انقلاب (فوریه و اکتبر ۱۹۱۷)، رادیکالیسمٍ اندیشه‌ی لنین و بلشویک‌های چپ را بشکاف‌ام. پس از آن طیِ یک نتیجه‌گیری، درس‌هایی که این رادیکالیسم به همه‌ی فعالینِ جنبش کارگری و کمونیستی می‌دهد را شرح خواهم داد. این درس‌ها نه‌تنها در ایران بلکه به گمان من به همه‌ی کشورهایِ جهان قابلِ تعمیم است. درس‌هایی که به نوعی هم آموزشِ درکِ به موقعِ شرایطِ انقلابی است و هم مرزبندی با جریانِ راست و رفرمیستی. نتیجه‌ی نهایی که می‌توان از این درس‌ها گرفت؛ نقش و جایگاهِ حزبِ کمونیست در مبارزاتِ جاری و نهاییِ طبقه‌ی کارگرِ ایران و جهان است.

بیشه‌ی بیدار: از مجموعه شعرها و مقاله‌ها


خسرو گلسرخی٬ بیشه‌ی بیدار: از مجموعه شعرها و مقاله‌ها
در این مجموعه٬ علاوه بر برگزیده‌ی اشعار خسرو گلسرخی٬ متن وصیت‌نامه‌ی او همراه با شعر چاپ شده است. این دفتر به یاد طنین پرشکوه اعتراض که امروز در گوش ماست گردآوری شده است. اعتراضی که برای دفاع از خلق‌اش ـ و نه دفاع از خودش ـ سینه‌ی تاریخ را شکافت و به جاودانگی پیوست. اعتراضی پرشکوه و سهمگین٬
«تا دو سمت رو بدانند
که آتش٬
همیشه نمی‌خوابد به زیر خاکستر»

اولیویه بزانسن٬ میشل لووی٬ میراث انقلابی چه‌گوارا


اولیویه بزانسن٬ میشل لووی٬ میراث انقلابی چه‌گوارا
ارنستو چه گوارا دلا سرنا٬ پزشک آرژانتینی که به وزارت صنایع کوبا رسید. در هشتم اکتبر سال ۱۹۶۷ در مبارزه بر علیه دیکتاتوری نظامی بولیوی به خاک افتاد. زندگی‌نامه‌های بسیاری در مورد چه نوشته شده است. ما٬ اما٬ بر آنیم که به ارزش‌ها٬ تحلیل‌ها٬ راه‌حل‌ها و ایده‌آل‌های‌اش بپردازیم. او مبارزی بود که قلم و سلاح‌اش را به یک‌سان به‌کار می‌گرفت. اما او برای کدامین آرمان نبرد می‌کرد؟ دیدگاه‌اش از مبارزه‌ی توده‌های آمریکای لاتین و سراسر جهان برای رهایی‌شان چه بود؟ او از سوسیالیسم٬ از "انسان نوین"٬ از جامعه‌ای که سرانجام از عفریت سرمایه‌داری جسته است چه ایماژی داشت؟ این‌ها پرسش‌هایی است که ما را در این نوشته به خود مشغول می‌دارند؛ اما به‌هیچ‌روی مدعی ارائه‌ی پاسخ قطعی و نهایی به این پرسش‌های نیستیم.

هدف ما ارائه‌ی اندیشه‌های چه در از دریچه‌ی آه و اندوه نیست. بلکه برعکس٬ برآنیم تا با بازنگرش ایده‌های او پس از گذشت چهل سال از مرگ‌اش٬ ارتباط تنگاتنگ‌شان را با کار بازنوگرایی مارکسیستی و اصلاحات رادیکال فرهنگی و سیاسی توسط آن‌هایی که برای برپایی آلترناتیوی در مقابل سرمایه داری را رها نکرده‌اند٬ نشان می‌دهیم.

گروه نویسندگان٬ در باب «گسست»: جزوه‌ای در بازخوانی انتقادی «جنبش سبز»


گروه نویسندگان٬ در باب «گسست»: جزوه‌ای در بازخوانی انتقادی «جنبش سبز»
«چه باید کرد»؛ پرسشی است که سوژه‌ی بالقوه تاریخ را فرا می‌خواند تا خویشتن را در پیوند با وضعیت مستقر، ابژه‌ی نگاه خود سازد؛ تا به میانجی آن راهی به سمت تحقق سوژه‌گی خود بگشاید. این پرسش هم‌اینک نیز پیش روی ماست، زیرا که پاسخ عامی وجود ندارد، جز آن‌که انعکاسِ مدام این پرسش و بسط هم‌دلانه‌ی آن، آن را به پرسشی «همگانیِ» ستم‌دیدگان بدل کند. به پرسش آن‌هایی که در تداوم وضع موجودْ آینده‌ای برای خود نمی‌بییند؛ آنان که به ضرورت هستی اجتماعی خود باید به مازاد وانهاده‌ی گذشته وفادار بمانند؛ تا به خود وفادار بمانند. این گذشته همان فصل مشترک همه‌ی زمان‌هایی ست که نگذشته‌اند و آمدنی‌اند؛ همه‌ی آن زمان‌ها که تن‌ها را به خیابان فرا خوانده‌اند: فصل مشترکی که همواره برای بازگشت به خیابان و «ما» شدن فراخوان می‌دهد. تا آن روز که دوباره در مسیر «مردم» شدن هم‌دیگر را ملاقات کنیم، هم‌دست شده‌ایم برای نفیِ مکرر این مایی که از مواجهه با خود می‌گریزد؛ هم‌دست شده‌ایم برای کمک به تکوین آن «ما»یی که به رهایی می‌اندیشد و شرط رهایی خود را شرط رهایی «همگان» می‌داند.

آن‌چه در این مجموعه می‌خوانید روایت ماست از این مواجهه؛ تلاش ماست برای بیرون زدن از آن مرزهایی که تفاوت را بر نمی‌تابد و سرسختانه کوشیده است و می‌کوشد فرا روایت خود را بر اذهان نگران همراهان جنبش تحمیل کند. پس بر آن‌ایم که از اسطوره‌ی «جنبش سبز» افسون‌زدایی کنیم و زمینه‌های شکستِ گریزناپذیر آن را واکاوی کنیم. در این مسیر زخم برچسب‌های آشنایی چون وقت ناشناس، افراطی (رادیکال؟!)، سکتاریست، خراب‌کار، بی‌تعهد و غیره را به جان می‌خریم و به روشنی اعلام می‌کنیم:‌ بله هر گسستی با ویران کردن همراه است و ما نیز بر آنیم تا آن کالبد فرو مرده‌ای را که به مثابه میراث زنده‌ی جنبش مردمی بازنمایی می‌شود ویران کنیم، تا مازاد گم‌شده‌ی آن جنبش راهی به آینده بیابد. ما نیز به سهم خود بر آن‌ایم که بی‌جان بودن این پیکر را عیان کنیم؛ چون بر این باوریم که هر زایشی با گسست آغاز می‌شود: گسستی دیالکتیکی در جهت فراروی. از نظر ما، این جزوه راهنمایی جامع برای «همگان» نیست، تا فرضا آن‌چه باید از «جنبش سبز» بیاموزیم و یا آ‌ن‌چه که باید از آن گسست کنیم را به صورت بسته‌‌بندی شده در اختیار مخاطبان قرار دهد (چنین کاری نه ممکن است و نه مطلوب!‌)؛ انتشار این جزوه صرفا تلاشی است در مسیر بازخوانی انتقادی جنبشی که گذشت؛ و بیش از آن، دعوتی است برای اندیشیدن و بازبینی انتقادی عمیق‌تر درباره‌ی زمینه‌های شکست جنبش و ملزومات بسط فاعلیت مردم. بر آن‌ایم که آن‌چه با این جنبش زاده شد، تلاشی متهورانه بود برای دگرگون‌سازی مسیر تاریخ ستم‌بارمان، که به رغم خون‌ها و زندگی‌های بسیاری که برای آن هزینه شد، سرانجام ناکام ماند؛ اما با این وجود، این عزم و تلاش جمعی، بی‌گمان جوانه‌هایی از اُمید به احیای سوژه‌گی ستم‌دیدگان را به ارمغان آورده است.

این مکتوب و این تلاش جمعی ناچیز را با فروتنی تقدیم می‌‌کنیم به همه شهدای جنبش؛ به خصوص آن‌هایی که نام‌شان را هیچ‌گاه نشنیده‌ایم و نمی‌دانیم.

جودیت باتلر٬ ادعای آنتیگونه


جودیت باتلر٬ ادعای آنتیگونه
کتاب ادعای آنتیگونه را حدود دو سال پیش انتخاب و ترجمه کردیم. چراکه احساس همدلی می‌کردیم با جودیت باتلر که در «ادعای» آنتیگونه قسمی از اجرای سیاستِ زنانه را می‌یافت که می‌توانست شکافی در اقتدار حاکم ایجاد کند. شاید به همین دلایل بود که این کتاب حدود ۱۵ ماه در وزارت ارشاد خاک خورد و دست آخر «ممنوع» اعلام شد. همان‌طور که کرئون به خاک سپاری برادر توسط آنتیگونه را ممنوع اعلام کرده بود. و از قضا در ایران امروز نیز عمل به خاک سپاری مردگان نوعی جرم و جنایت محسوب می‌شود و شاید سزای‌اش مرگ باشد. بنابراین اگرچه می توان به‌راحتی این کتاب را اثری در حوزه علوم انسانی تلقی کرد که با سلاح نظریه به سراغ فیگور زنانه‌ای جذاب می رود، به بحثی راهگشا در باب خوانش‌های هگل و لکان از نمایشنامه‌ی «آنتیگونه» اثر سوفوکل می‌پردازد، و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا روان‌کاوی می‌تواند به جای اُدیپ، آنتیگونه را مبدا نظری خود قرار دهد، اما در مجاورت همه‌ی این‌ها، انتشار این کتابِ «نظری» به حکم شرایط موجود خود واجد حیثی «عملی» است. قسمی از اجرای سیاست است. به خصوص این‌که ما نیز همراه با آنتیگونه و البته جودیت باتلر، بر این امر ممنوع و بر این جُرم تاکید کرده، این کتابِ «آلوده» را بی هیچ نیازی به حوزه‌ی نشر «پالوده»ی ایرانی در فضای سایبر منتشر می‌کنیم. تا عملِ ترجمه در واقع دو عمل باشد، یکی اجرای آن جرم و یکی اظهار آن. آنتیگونه‌ای که باتلر توصیف می‌کند علی‌رغم ممنوع شدن‌‌اش از عمل، عمل می‌کند و کنش او به‌هیچ‌وجه با هیچ یک از هنجارهای موجود مطابقت ندارد. و در عمل، همچون کسی است که هیچ حقی برای عمل کردن ندارد. او دقیقاً فردی بی‌مکان است ـ جایی میان زندگی و مرگ ـ که با این وجود در صدد است تا در درون گفتار، خود را تعیّن بخشد، نوعی امر فهم‌ناپذیر است که در درون امر فهم پذیر آشکار می‌شود، یا جایگاهی در خویشاوندی که هیچ جایگاهی نیست. از این حیث، ما این کتاب را تقدیم می کنیم به تمام کسانی که در بحبوحه‌ی سیاستِ نهادینه شده، و در شرایطی که کفتارهای سیاسی و مصالحه جویانِ نام آشنا به حکم «عقل حساب‌گر» در پی «بخشش دو طرفه» و آشتی ملی‌اند، کنش خود را معطوف به هیچ‌کدام از این هنجارهای موجود نمی‌یابند.
۲۰ خرداد ۹۰

وزیر فتحی٬ آرمان‌خواهان: زندانیان سیاسی دهه‌ی شصت‌

وزیر فتحی٬ آرمان‌خواهان: زندانیان سیاسی دهه‌ی شصت‌
آرمان‌خواهان کتاب خاطران نیست! تاریخ زندان هم نیست! آرمان‌خواهان بیانه‌ای است در دفاع از شآن و شرف زندانیان سیاسی دهه‌ی شصت! اعلامیه‌ای است بر این که آن نسل سترگ و عاصی و نستوه، آن نسلِ آرمان‌خواه، آن نسلِ انقلابی و رادیکال، آزادی‌خواه و برابری‌طلب، سوسیالیست و کمونیست، آن نسلِ عاشق و مؤمنِ به جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی توحیدی، آن‌گاه که به اعتراض برخاست و به رویارویی‌ای زود هنگام فراخوانده شد و به نبردی نابرابر کشید و آن‌گاه نیز که شکست خورد و به اسارت رفت؛ در اسارت، در آخرین قلعه‌ی خویش، نستوه و استوار در برابر هیولاهایی هم‌چون لاجوردی و حاج‌داوود، در برابر امر به تسلیم بردن پرچم سفید و پایین کشیدن پرچم سرخ نبرد٬ به رغم شکنجه‌ها و مرارت‌ها٬ به رغم «قیامت»ها و «تابوت»ها٬ به رغم «خوک‌دونی»ها و «گاودونی»ها٬ به‌رغم سلول‌های انقرادی و کمیته‌ی مشترک «هتل اموات» و به‌رغم آن قتل هولناک تابستان شصت‌وهفت؛ هرگز تلسیم نشد و سر تعظیم فرو نیاورد و این سرانجام٬ جمهوری اسلامی بود که با تن دردادن به آزادی بازماندگان اندک آن روزگار دهشتناک٬ و عقب‌نشینی از خواست‌های‌اش هم‌چون «مصاحبه» و بعضا حتا «انزجارنامه» در برابر آن نسل٬ زانو زد و چراغ-خاموش شکست خویش را پذیرفت! این‌ها همه‌وهمه با این تجربه‌ی بی‌نهایت گران‌سنگِ تاریخی، مبیّن آن‌اند که مقاومت انسان پایان‌ناپذیر است و بردگی و ستم و سلطه‌ی انسان بر انسان امری ازلی-ابدی و محتوم نیست. مبارزه، بیهوده نیست، منطقِ زندگی‌ست!

ماکسیم گورکی٬ خرده‌بورژواها

ماکسیم گورکی٬ خرده‌بورژواها
خرده‌بورژواها (انگل‌ها) نخستین نمایش‌نامه‌ی گورکی است. انگل‌ها از چند جهت نمایش‌نامه‌ی مهمی است. اما اهمیت عمد‌ه‌ی آن تصویر روشن و صریح از ترکیب طبقات و نقش نیروهای اجتماعی و رابطه‌ی متقابل آن‌ها در پهنه‌ی زندگی، کار و مبارزه است. موضوع نمایش‌نامه برخورد و تعارض طبقاتی دو نیروی ماهیتاً متفاوت اجتماعی، یعنی خرده‌بورژوازی سمج و تنگ‌نظر رو به زوال و طبقه‌ی کارگر رو به رشد، است.

تونی کلیف٬ مارکسیسم در هزاره

تونی کلیف٬ مارکسیسم در هزاره
تونی کلیف در دو سال پایانی عمر خود سه اثر به نام‌های تروتسکیسم پس از تروتسکی (۱۹۹۹)، مارکسیزم در هزاره (۲۰۰۰- کتاب حاضر) و جهانی برای فتح: زندگی یک انقلابی (۲۰۰۰- اتوبیوگرافی) تالیف کرد که آن‌ها را به نوعی می‌توان ارائه‌ی یک بیلان‌کاری و جمع‌‌بندی و نتیجه‌گیری از ۳۷ سال فعالیت انقلابی و مبارزه کمونیستی او تلقی کرد. خود او در مقدمه‌ی جهانی برای فتح می‌نویسد که پس از این مدت طولانی و در سن هشتاد و یک سالگی هنوز به طور میانگین در سه گردهمایی در طول هفته شرکت میکند و خیلی اوقات از لندن به جاهای دیگر مسافرت می‌کند و چند شب را در بیرون از خانه می‌گذراند. پزشکان به او توصیه کرده بودند که بهتر است آرام بگیرد اما او در مقابل یادآوری می‌کرد که پزشکان در ۱۸ سالگی نیز به او گفته بودند که به علت بیماری قلبی تا ۳۰ سالگی دوام نخواهد آورد در حالی که در آن زمان خوراک‌اش چیزی جر نان و پرتقال نبوده است. به خاطر همین بی‌زاری‌اش از بیکاری، دختران‌اش الانا و آنا به او پیشنهاد کرده بودند که در فاصله‌ای که تا عمل جراحی قلب او باقی مانده بود، این اتوبیوگرافی را تالیف کند. اتوبیوگرافی‌ای که خود او آن را مکمل کتاب تروتسکیسم پس از تروتسکی می‌داند و مارکسیسم در هزاره در حقیقت چکیده‌ای از هر دوی آن‌هاست.

میخک٬ افسانه‌های جنبش سبز

میخک٬ افسانه‌های جنبش سبز
جزوه‌ی پیش رو مجموعه‌ای از یادداشت‌هایی است که پیش‌تر در میخک در نقد سیاست‌ورزی جنبش سبز منتشر شده است. یادداشت‌هایی که نشان می‌دهند ایدئولوژی حاکم بر جنبش سبز چگونه مبارزه‌ی سیاسی آن را شکل داد و چه سهمی در شکست این مبارزه داشت. یکی از محورهای اصلی این مجموعه نقد اصلاح‌طلبی و اصلاحات است، و ریشه‌های این نقد از بازخوانی انقلاب ۵۷ برمی‌آید. از این منظر انقلاب ۵۷ همان روایتی نیست که جمهوری اسلامی از آن ارائه می‌کند، روایتی که از قضا کمابیش با فهم بسیاری از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از آن انقلاب همخوانی دارد.شکست انقلاب، مثله و مصادره شدن‌اش، باعث تجدیدنظر در آن شد و به این ترتیب در حالی که جسم انقلاب به چنگ ارتجاعی‌ترین گروه‌های جمهوری اسلامی افتاده، روح آن نیز هدف حملات پیاپی قرار گرفته است. حملاتی که به طیفی وسیع، از سلطنت‌طلب و لیبرال طرف‌دار آمریکا تا چپ تجدیدنظرطلب، ملی-مذهبی و اصلاح‌طلب، مواضعی مشابه می‌بخشد. یک کاسه کردن این نیروها البته که ساده‌لوحانه است، اما واقعیت این است که اغلب آنان زبان مشترک خود را در نفی انقلاب ۵۷، و ایده‌ی انقلاب به طور کلی، می‌یابند.

اصلاحات نفی بی‌واسطه انقلاب بود و سیاست نخبه‌گرایانه، فرهنگ‌گرایی، جهت‌گیری طبقاتی و لیبرالیسم و میانه‌روی ایدئولوژیک‌اش همه از این نفی برمی‌آمدند. جنبش سبز هم گسستی شهودی و غریزی از اصلاحات بود، اما نتوانست از اصلاح‌طلبی بگسلد. این جنبش اتفاقا عرصه بروز عالی‌ترین شکل آموزه‌های اصلاح‌طلبی شد، نسبت به انقلاب ۵۷ مردد ماند و به همین دلیل گسستن‌اش از اصلاح‌طلبی نیمه‌کاره ماند.

اینک به نظر می‌رسد که جنبش سبز تا آستانه‌های ظرفیت خود پیش رفته و شکست خورده است. ناسازگاری افسانه‌های ایدئولوژیک حاکم بر جنبش با واقعیت سیاسی، مانع از این شد که جنبش بتواند اهدافی مشخص را در چارچوبی سیاسی طرح کند و مبارزه را برای تعین آن‌ها پی بگیرد. جنبش سبز با هراس از ایدئولوژیک شدن از ابراز خود و ساختن معنا بازماند. با ترس از انقلاب امکان کنش رادیکال و مداخله‌ی موثر در ساختار قدرت را از کف داد. از ترس گرفتار شدن در استبداد تشکیلات، نتوانست نیروهای خود را سازمان‌دهی و بسیج کند و آنان را به سربازانی پراکنده در جبهه رسانه‌های خرد بدل کرد. گامی به پیش گذاشتن مستلزم نقد و نفی این آموزه‌های ایدئولوژیک است، نقدی که ناگزیر به گسستن از جنبش سبز، آن‌چنان که بود، می‌انجامد. گسستن از جنبش سبز البته به معنی گسستن از جنبش سبز است؛ پای در آن داشتن و سپس فرا رفتن. انکار و نفی پیشینی جنبش سبز در تمامیت آن موضعی تنزه‌طلبانه و فراتاریخی است و نمی‌توان تاریخ را از بیرون آن به پیش برد. شکست جنبش نه باید ما را در انتظار تخدیری پیش‌آمد جنبشی آرمانی و پاک فرو ببرد، و نه به صرافت دست کشیدن از سیاست مردمی و جستن راهی در سیاست قدرت و برای اصلاح از بالا، از چانه‌زنی با رهبر تا چانه‌زنی با قدرت‌های جهانی، بیندازد، که همین حالا هم نظامی داریم که مردم خود امور خود را اداره نمی‌کنند، برای سر کار آوردن یکی دیگر نیازی به زحمت دوباره نیست.

فروغ اسدپور٬ رئالیسم انتقادی


فروغ اسدپور٬ رئالیسم انتقادی
رئالیسم انتقادی نامی است که به فلسفه‌ی علم روی باسکار داده‌اند. چیزی که او خود در آغاز کار٬ رئالیسم استعلایی می‌نامید‌ش ولی بعدها به دلیل مسطلح شدن نام رئالیسم انتقادی مجبور به پذیرش این نام شد. پس از چاپ کتاب دیالکتیک: نبض آزادی عده‌ای فلسفه‌ی او را رئالیسم انتقادی-دیالکتیکی نیز نامیدند اما نام عمومی و شناخته‌شده‌ی آن هنوز هم رئالیسم انتقادی است. رئالیسم انتقادی به عنوان فلسفه‌ی علم بیش از دو دهه است که در دانشگاه‌های غرب رقیب جدی فلسفه‌ی پوزیتیویستی علم و روش‌شناختی‌های تجربی و متداول محسوب می‌شود.

هدف از نوشتار پیش‌رو معرفی مختصری از فلسفه‌ی رئالیستی علم و دستگاه فلسفی باسکار است. این معرفی به ویژه از آن رو اهمیت دارد که رویکرد‌های غیررئالیستی/غیرماتریالیستی در دهه‌های اخیر در همه‌ی زمینه‌های رشد چشم‌گیری داشته‌اند.

شکست سوسیالیسم واقعا موجود٬ پیروزی سرمایه‌داری که به نظر می‌رسد جز خود دشمنی پیش روی خویش نداشته باشد٬ فقدان انسجام نظری و برنامه در جنبش‌های کارگری-سوسیالیستی و دیگر جنبش‌های مترقی و رویگردانی عده‌ی کثیری از روشن‌فکران سابقا مارکسیست از نظریات علمی و دیالکتیکی٬ موجب بازگشت انواع و اقسام نحله‌های ایده‌آلیستی و فرهنگ‌گرا به دانشگاه‌ها و عرصه‌ی نظریه‌ی اجتماعی گشت که همانا از افق پیش روی جنبش ضدسرمایه‌داری تصویری حقیر و نازل به دست می‌دهد. نظریه‌ی باسکار در این بحبوبه می‌تواند کمکی باشد برای بازسازی فلسفی و نظری یک جنبش روشن‌گری نوین سوسیالیستی. زیرا که باسکار سعی دارد تا همه‌ی سنت تاکنونی علم و فلسفه را نقد و بررسی و سپس بازسازی کرده و از آن سنتزی نو به دست بدهد.

جورج اورول٬ درود بر کاتالونیا

 
جورج اورول٬ درود بر کاتالونیا
جورج اورول (اریک بلر) در سال ۱۹۰۳ به عنوان دومین فرزند خانواده‌ی انگلیسی-هندی در بنگال متولد شد. از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ را در خدمت پلیس هند در برمه گذارند. او می‌گوید این شغل را «...عمدتا به این علت رها کردم که دیگر به هیچ وجه نمی‌توانستم به امپریالیسم خدمت کنم.» مراجعت‌اش به اروپا با فقر شدید و کارهایی چون ظرف‌شویی٬ معلمی و چندی هم کتاب‌فروشی توام بود. از سال ۱۹۳۵ توانست از راه نویسندگی امرار معاش کند. در تابستان ۱۹۳۶ ازدواج کرد و آخر همان سال برای شرکت در جنگ علیه فرانکو به اسپانیا رفت و چند ماه بعد مجروح شد. درود بر کاتالونیا محصول مشاهدات و تجربیات شخصی اورول در این مدت در نبرد علیه فاشیسم است.

گروه نویسندگان٬ دموکراسی در کدام وضعیت؟

گروه نویسندگان٬ دموکراسی در کدام وضعیت؟
تهیه‌ی این کتاب بر اساس الگو و بر مبنای پرسشی با صورت بندیِ زیر آغاز شد: به نظر می‌رسد امروز اجماعی گسترده حول واژه‌ی «دموکراسی» وجود دارد. البته درباره‌ی دلالت یا دلالت‌های این واژه بحث‌هایی صورت می‌گیرد، که گاه نیز بحث‌هایی سخت و شدید هستند. اما در «جهان»ی که ما زندگی می‌کنیم، اِعطای ارزشی مثبت به این واژه عموما پذیرفته شده است. پرسش ما از همین جا ناشی می‌شود: آیا ادعای «دموکرات» بودن برای شما معنایی دارد؟ اگر خیر، چرا؟ اگر آری، بر حسب چه تفسیری از این واژه؟

برخی از فلاسفه‌ای که مخاطب این پرسش قرار گرفته‌اند، از مؤلفان و دوستان انتشارات فابریک هستند. سایرین را تنها به واسطه ی آثارشان می‌شناختیم و تلقی ما این بود کهایده هایی ناهمسان با گفتار رایج درباره ی دموکراسی دارند. پاسخ های ایشان متفاوت و گاه متضاد است. امری که برای ما پیش‌بینی نشده و حتا مطلوب بود پس این کتاب، یک تعریف از دموکراسی، یک طرز به کارگیری برای آن، و به ویژه حُکمی لَه یا علیه آن ارائه نخواهد داد. تنها نتیجه این خواهد بود که دموکراسی واژه‌ای نیست که بتوان آن راکنار گذاشت، چرا که این واژه هم‌چنان به مثابه محوری عمل می‌کند که حول آن اساسی ترین مباحثات در باب سیاست جریان دارند.

رایا دونایفسکایا٬ فلسفه و انقلاب: از هگل تا سارتر و از مارکس تا مائو


رایا دونایفسکایا٬ فلسفه و انقلاب: از هگل تا سارتر و از مارکس تا مائو
کتاب کنونی، تئوریک‌ترین اثر «رایا دونایفسکایا» است. در این کتاب، سوسیالیست روسی-آمریکایی کوشیده است تا مارکس را از قید تفاسیری آزاد سازد که به نام نظام‌هایی که به انقلاب‌های سیاسی تثبیت یافته‌اند، اهمیت انقلابی فلسفه‌ای را محمدود می‌کنند که در پس تئوری او وجود دارد. نویسنده مدعی است که چنین فلسفه‌ای، از ابتدا تا انتها «منطق» هگل است. دونایفسکایا کل رهایی انسان را نه تنها از پلشتی‌های جامعه‌ی سرمایه‌داری بلکه به همان اندازه از سرمایه‌داری دولتی ستم‌گرانه‌ی حکومت‌های کمونیستی مستقر هدف قرار داده است. وی در تئوری مبارزه‌ی طبقاتی خود موضوعات متنوعی چون فمینیسم، آزادی سیاهان و حتی ناسیونالیسم جدید کشورهای جهان سوم را مطرح می‌کند. این تئوری در جنبشی به «عمل» بدل شد که «انسان‌باوری مارکسیستی» (Marxist Humanism) نام گرفت.

گروه نویسندگان٬ امکان «سیاست»، سیاست امکان


گروه نویسندگان٬ امکان «سیاست»، سیاست امکان
این‌بار نیز در بازه‌ی زمانی پیشاانتخابات شاهد بوده‌ایم که چگونه در فضای سیاسی‌ای که به عرصه‌ی بلامنازع بازی بزرگان بدل شده است، عده‌ی کثیری از کنش‌گران و حمایت‌گران سابق جنبش، بار دیگر به دنباله‌روی منفعلانه روی آورده‌اند -و فعالانه در توجیه آن می کوشند. به تلخی شاهد بوده‌ایم که چگونه طیف‌های وسیعی از فعالین با تکثیر راهکارها و انگاره‌های عقیم اصلاح‌طلبان روند بازگشت به دوران پیشاجنبش را رسمیت می‌بخشند و چگونه اینان سرانجام با چهره‌ای مغموم ولی حق‌به‌جانب، در ضیافت پیروزیِ حاکمیت -در فروپاشی تاریخ مبارزات مردمی- حضوری «واقع‌گرایانه» یافتند.

همان‌طور که تجربه‌ی ایران متاخر به روشنی گویای آن است حیات سیاسی تحت سایه‌ی استبداد و حضور فراگیر گفتمان نئولیبرال، نه تنها به خودی‌خود به رشد گفتمان چپ رادیکال نمی‌انجامد، بلکه در حوزه‌ی نحیف چپ بیشتر به فربه‌ شدن منطق سوسیال‌دموکراسی در اشکال و گفتارهای جدید و باب روز منجر می‌شود. ترجمان سیاسیِ چنین منطقی در مسیرِ سازش با رویه‌های نظم مسلط، در قالب «چپ رفورمیست» قلمروی فکری و سیاسی خود را در ساحت محدود چپ گسترانده است. با چنین منظری و با هدف دخالتگری نقادانه در شرایط پیش رو، برآن شدیم که با همراهی رفقای علاقمند، ویژه نامه‌ای منتشر کنیم. هدف از انتشار این مجموعه، تاکید بر ضرورت بررسی مجموعه عواملی است که از یکسو موجب ناتوانی چپ رادیکال در حوزه‌ی سیاست انضمامی شده‌اند/می‌شوند و در عین حال، زمینه‌ساز رشد نحله‌های فکری مختلف «چپ رفورمیست» شده‌اند، که تجلی سیاسیِ آنها در قالب سهولت مفصل‌بندی با راهکارهای اصلاح‌طلبانه قابل مشاهده است.

با این حال همه‌ی تاریخ زنده‌ی انسانی گواه آن است که مرزهای مبارزه وسیع است: تا هرآنجا که افق‌های امید و امکاناتِ همبستگی، وسعت دارند. باور به امکانِ رهایی ستمدیدگان و کوشیدن در این مسیر، پیوندی ناگسستنی دارد با باور به امکاناتِ مبارزه و قابلیتِ همبستگی انسان‌های تحت ستم. تنها چنین باوری است که می‌تواند محرک جستجوی بالقوه‌گی های مبارزه و تلاش جمعی برای به فعلیت درآوردن آنها باشد تا «امکانِ سیاست» را تحقق بخشد؛ به عکس، ناباوری درونی نسبت به این امر مسبب برساختن انواع توجیهات «عقلانی» برای ناممکن جلوه دادنِ دخالتگری رادیکال در وضعیت و روی آوردن به «سیاستِ امکان» است.
هم اینک تلاقی زمانی خیزش اعتراضی مردم ترکیه با آنچه که پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ایران در فضای گفتمانیِ غالب پیش می‌رود، قبل از هر چیز آشکار کننده‌ی رخوت و جمودی است که بینش غالب بر فضای سیاسی کشور ما را در بر گرفته است. به همین ترتیب مبارزاتی که در نقاط مختلف جهان علیه مجریان «قانونی» ساختارهای سلطه و به پای دارندگانِ نظمِ مسلط جریان دارند، بی‌گمان هر یک موید امکانات بی‌شمارِ مبارزه‌اند و همه‌ی اینها می‌توانند برای بازسازی رادیکالِ مبارزاتِ سیاسی ما الهام‌بخش و درس‌آموز باشند.

این دفتر را به همه‌ی کوشندگانی تقدیم می‌کنیم که در این سال‌های سرکوب و خفقان به مبارزه‌ی جمعی وفادار ماندند و به رغم همه‌ی فشارها و محدودیت‌ها، اشکال متنوعی از مبارزه را در ساحت‌های زیستی و سیاسی مختلف تداوم و ارتقاء بخشیدند؛ به ویژه به کارگران و فعالین کارگری گمنامی که با وجود دشواری‌های مضاعف و هزینه‌های فردی بسیار، فعالانه در سازماندهی کارگران و تدارک اعتراضات‌ جمعی می‌کوشند. بی‌گمان تلاش و حضور ارزنده‌ی همه‌ی آنها گواه زنده‌ای‌ست مبنی بر اینکه حتی تحت مخوف‌ترین نظام‌‌های استبدادی هم راه‌های مبارزه‌ی جمعی مسدود نیست. به بیان دیگر، ملزومات سیاست رهایی‌بخش با هیچ عذر و بهانه‌ای با انگاره‌های «سیاست از بالا» جمع‌پذیر نیست.

سولماز بهرنگ٬ روناهی شورش‌گر٬ مبارزه‌ی طبقاتی، جنسیت و مساله‌ی ملی


سولماز بهرنگ٬ روناهی شورش‌گر٬ مبارزه‌ی طبقاتی، جنسیت و مساله‌ی ملی
کتابی که ارائه می‌شود مجموعه مقالاتی هستند که طی یک سال گذشته با توجه به وقایع مختلفی نوشته شده‌اند. در این مجموعه به طور عام با تحولات اخیر کشور ترکیه تحت حاکمیتِ حزب «عدالت و توسعه» (A.K.P) و به طور خاص به جنبش‌های کارگری، زنان و ملی (کردستان) در ترکیه پرداخته شده است.

۱۳۹۳ شهریور ۵, چهارشنبه

آنتونیو گرامشی٬ درباره‌ی آموزش و فرهنگ

آنتونیو گرامشی٬ درباره‌ی آموزش و فرهنگ
درباره‌ی آموزش و فرهنگ، چند مقاله از گرامشی است که در آن به مسائل پیرامون آموزش و فرهنگ می‌پردازد. آنتونیو گرامشی، این انقلابی راستین جنبش کارگری دهه‌های اول قرن بیستم در ایتالیا، در ایران چهره‌ای چندان آشنا نیست. ترجمه‌ی مقالات حاضر کوششی در جهت ارائه‌ی برخی از نظرات این انقلابی بزرگ است.