اولیویر لیساگاره٬ تاریخ کمون پاریس
تاریخ کمون پاریس لیساگاره تنها تاریخ اصیل و قابلاعتمادی است که تا کنون
دربارهی این به یاد ماندنیترین جنبش عصر جدید نوشته شده است. درست که
لیساگاره سرباز کمون بوده، ولی این شجاعت و صداقت را داشته است که حقیقت را
به زبان بیاورد. او سعی نکرده اشتباهات حزب خود را پنهان کند یا ضعفهای
مهلک انقلاب را زیر لعابی براق بپوشاند. و اگر اشتباهی کرده باشد از لحاظ
احتیاطکاری و این نگرانی اوست که مبادا مطلبی را عنوان کند که با دلایل
قاطع قابل اثبات نباشد. اظهارات ورساییها در تحقیقات پارلمانی، مطبوعات و
کتابهای آنها -حتیالمکان- یر اظهارات دوستان و هواداران ترجیح داده شده
است. هر جا شواهد کموناردها مطرح شده، همواره با دقتی وسواسآمیز مورد
موشکافی قرار گرفته است. کمون به معنای حکومت مردم توسط مردم و اولین تلاش
پرولتاریا برای حکومت بر خودش بود. کارگران پاریس وقتی در اولین بیانیهی
خود اعلام کردند که «میدانند وظیفهی مبرم و حق مسلم آنهاست که از طریق
تسخیر قدرت حکومتی زمام سرنوشت خود را به دست بگیرند»، این معنی را بیان
میکردند.
استقرار کمون نه به معنای جایگزین کردن یک شکل از سلطهی طبقاتی با شکلی دیگر، بلکه به معنای برانداختن هرگونه سلطهی طبقاتی بود. کمون به معنای نشاندن تعاون حقیقی (یعنی: کمونیستی) به جای تولید سرمایهداری بود. شرکت کارگران همهی کشورها در این انقلاب به معنای بینالمللی کردن و نه صرفا ملی کردن زمین و مالکیت خصوصی است.
همان کسانی که اکنون علیه استفاده از زور بانگ برداشتهاند، برای منکوب کردن مردم پاریس، از زور -آن هم چه زوری!- استفاده کردند. کسانی که سوسیالیستها را صرفا به عنوان «آتشافروز» و «بمبگذار» محکوم میکنند، خود برای به انقیاد کشیدن مردم، از آتش و شمشیر استفاده کردند.
بنابراین، هنگام آن فرارسیده که عدالت در حق کمون پاریس اجرا شود. اکنون وقت آن فرا رسیده است که حتی مخالفان سوسیالیسم (اگرچه نه با همدردی، دستکم با حوصله) روایت راستین و صادقانهای از این آشکارا بزرگترین انقلاب سوسیالیستی قرن [نوزدهم] را مطالعه کنند.
استقرار کمون نه به معنای جایگزین کردن یک شکل از سلطهی طبقاتی با شکلی دیگر، بلکه به معنای برانداختن هرگونه سلطهی طبقاتی بود. کمون به معنای نشاندن تعاون حقیقی (یعنی: کمونیستی) به جای تولید سرمایهداری بود. شرکت کارگران همهی کشورها در این انقلاب به معنای بینالمللی کردن و نه صرفا ملی کردن زمین و مالکیت خصوصی است.
همان کسانی که اکنون علیه استفاده از زور بانگ برداشتهاند، برای منکوب کردن مردم پاریس، از زور -آن هم چه زوری!- استفاده کردند. کسانی که سوسیالیستها را صرفا به عنوان «آتشافروز» و «بمبگذار» محکوم میکنند، خود برای به انقیاد کشیدن مردم، از آتش و شمشیر استفاده کردند.
بنابراین، هنگام آن فرارسیده که عدالت در حق کمون پاریس اجرا شود. اکنون وقت آن فرا رسیده است که حتی مخالفان سوسیالیسم (اگرچه نه با همدردی، دستکم با حوصله) روایت راستین و صادقانهای از این آشکارا بزرگترین انقلاب سوسیالیستی قرن [نوزدهم] را مطالعه کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر