۱۳۹۳ شهریور ۲, یکشنبه

آیناز توکلی٬ رقص در گردباد - نگاهی به زندگی تینا مودوتی


آیناز توکلی٬ رقص در گردباد - نگاهی به زندگی تینا مودوتی
نوشته‌ای که پیش رو دارید، اولین بخش از مجموعه‌ای است که خواهیم کوشید در آن، تصویری از زنان کمونیست عرضه کنیم. هدف دو گانه است. این زنان، در دو جبهه سانسور شده‌اند. بورژوازی به خاطر دشمنی با ایده‌ها و مبارزات‌شان، آنان را نفی می‌کند. یا اگر آن‌قدر برجسته‌اند که انکارشان ممکن نیست، به تحریف‌شان می‌کشد. نگرش مردسالارانه در جنبش انقلابی و کمونیستی نیز به دلیل آن که زن بوده‌اند، اغلب در موردشان سکوت کرده است.

شاید بسیاری از اینان رهبرانی نظریه‌پرداز یا فکرساز نبوده‌اند. ولی در جامعه‌ای که زنان را در جایگاه فرودست نگاه داشته و کار فکری، حوزه‌ای دور از دسترس زنان بوده، جز این نمی‌توان انتظار داشت. موقعیت زنان در جامعه چنان بوده و هست که گاهی صرف پا گذاشتن به صحنه‌ی مبارزه‌ی سیاسی و اجتماعی هم عزم و نیرویی شگرف را می‌طلبد.

در این مجموعه خواهیم کوشید به فعالیت صرفا «سیاسی» این زنان بسنده نکنیم. به دو دلیل. یک این که به عرصه‌ی خصوصی هم سیاسی است. نقش زنان در خانواده که مهد «زندگی خصوصی» و سلول پایه‌ای جامعه است، بخشی مهم از تفیسم کار ستم‌گرانه‌ای که فرودستی زنان از آن سرچشمه می‌گیرد. کمتر زنی توانسته بدون شورش در عرصه‌ی زندگی خصوصی به یک فعالیت اجتماعی پرمعنا بپردازد. این مساله شاید بیش از همه در مورد زنان کمونیست صادق باشد. دوم این که، انقلاب کمونیستی یک انقلاب صرفا سیاسی نیست. انقلابی است که در تمام عرصه‌ها و برای از بین بردن تمام شکل‌های ستم‌گری. بخش‌های مختلف زندگی هر انسان بر هم تاثیر می‌گذارند. انسان مجموعه‌ای است در هم آمیخته از جنبه‌های زنده، از جنبه‌های گوناگون زندگی. اگر مردان حداقل تا مدتی می‌توانند در خانه ستم‌گر باشند و در خیابان مبارز، زنان برای مبارزه در خیابان باید در خانه شورش کنند.

سعی می‌کنیم در نگاه به زندگی چند نمونه از نان کمونیست، کمی از سنت‌های غالب بر جنبش سیاسی فاصله بگیریم. رویکرد غالب جنبش، به خصوص در کشورهایی مثل ایران که نقش سنت قوی است، این است که «از خود گذشتگی» لازمه‌ی مبارزه‌ی سیاسی است. در این رویکرد با تعبیری محدود از «خود» روبه‌روییم. ریشه‌ی این «خود» در تفکری است که روش زندگی رایج و مورد قبول جامعه را «حرف آخر» یا «راه طبیعی زندگی» می‌انگارد. انگار آرزوها و یا برنامه‌ی زندگی زنان بالاخره باید در خانه نشستن و ظرف شستن و جارو کردن، زاییدن و بچه بزرگ کردن، برای حظ بصر مردان کفش پاشنه سوزنی و البسه‌ی ناراحت پوشیدن، در مقنعه و چادر «ناموس» مردان شدن، صبح تا شام پای دار قالی نشستن، یا پوسیدن پشت میز دفاتر و ادارات به ازای زیر حداقل دست‌مزد... خلاصه شود. انگار سرنوشت زنان این است که مهره‌ای کم و بیش بی‌اراده باشند و اسیر روابط تکراری و خرفت‌کننده‌ی نظام استثمار باقی بمانند، و تازه لذت هم ببرند! نه. ما خوشبختی را در مبارزه جست و جو می‌کنیم. در آرمان و آرزوهای بزرگ داشتن و نبرد برای تحقق آن‌ها در همین دنیا. زنان کمونیست مبارزی که نام و زندگی‌شان را با مطالعه‌ی تاریخ می‌یابیم، خوشبخت بوده‌اند. چرا که مسیر زندگی‌شان را آگاهانه انتخاب کرده‌اند. اگر سختی‌هایی را تحمل کرده‌اند، منزلی از همین مسیر بوده است. آنان هیجان و تلاطم زندگی مبارزاتی را به جان کندن زیر چرخ‌دنده‌های ماشین سرمایه‌داری ترجیح داده‌اند. آنان خوش‌شانس بوده‌اند که زندگی فرصت و امکان شناخت دنیا و مبارزه برای دگرگون کردن دنیا را در اختیارشان قرار داده است. امید به آینده‌ی نوع بشر به آرزوهای آنان رنگ داده، پس نترسیده‌اند و زندگی را در تمام ابعادش چشیده‌اند.

زنانی که در این مجموعه معرفی می‌کنیم از بسیاری جهات بی‌نظیر به نظر می‌رسند. ولی درست به همین علت، می‌توانند سرمشق باشند برای هر زنی که جرقه‌های عصیان با سیلی‌های پیاپی نظام طبقاتی و مردسالار در ذهنش روشن می‌شود و تشنه‌ی آگاهی است. ناگفته نماند که برای تهیه‌ی این مجموعه با مشکلات بسیاری مواجهیم. مهم‌ترین مشکل، همان‌طور که اشاره کردیم. این است که نام و نشان اغلب زنان کمونیست مبارز را باید در سایه‌های تاریخ جست‌و‌جو کنیم. به هر حال، این کار را آغاز می‌کنیم به عنوان گامی در راه شناختن و شناساندن بخشی از تاریخ‌مان، تا کمکی باشد برای ترسیم راه آینده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر